یسناکوچولویسناکوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

(◕‿◕)❤یسنا تنها دلخوشی مامانش❤(◕‿◕)

❁❁❁مریض شدن یسنا❁❁❁

1393/8/11 11:10
328 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان.اومدم از چند روز گذشته واست بنویسم که از روزای سخت زندگیم بود.بابایی دوشنبه هفته پیش واسه ماموریت رفت مشهد و ما هم رفتیم خونه مامان جون.اما چشمت روز بد نبینه به دهنت نگاه کردم و دیدم زبونت و لثه هات شدیدا آفت زده.اون چند روز فقط گریه میکردی.گشنه ات میشد اما چون نمیتونستی چیزی بخوری فقط داد میزدی.الهی بمیرم حتی آب هم بخوری.بردمت دکتر و دکتر گفت چون غذا نخوردی باید بهت سرم وصل بشه.الهی مامان فدای اشکات بشه که زیر سرم گریه میکردی و جیغ میزدی.خلاصه این چند روز با گریه های تو منم گریه میکردم.خیلی سخت بود.تا اینکه روز شیرخوارگان حسینی وقتی بردمت اونجا یه کیک از اونجا واست گرفتم و در کمال تعجب دیدم کیک رو تا آخر خوردی و خدا رو شکر از اون روز به بعد خوب شدی.یا حضرت علی اصغر(ع)ازت ممنونم که دخترم رو خوب کردی.

نازگلم این چند وقت نتونستم ازت زیاد عکس بگیرم.فقط این عکس یکی از روزایی که از شدت گریه تو بغل مامان جون خوابت برد:

سلام عزیز دل مامان.白雪姫★ のデコメ絵文字اومدم از چند روز گذشته واست بنویسم که از روزای سخت زندگیم بود.بابایی دوشنبه هفته پیش واسه ماموریت رفت مشهد و ما هم رفتیم خونه مامان جون.اما چشمت روز بد نبینه به دهنت نگاه کردم و دیدم زبونت و لثه هات شدیدا آفت زده.اون چند روز فقط گریه میکردی.گشنه ات میشد اما چون نمیتونستی چیزی بخوری فقط داد میزدی.الهی بمیرم حتی آب هم بخوری.بردمت دکتر و دکتر گفت چون غذا نخوردی باید بهت سرم وصل بشه.الهی مامان فدای اشکات بشه که زیر سرم گریه میکردی و جیغ میزدی.خلاصه این چند روز با گریه های تو منم گریه میکردم.خیلی سخت بود.تا اینکه روز شیرخوارگان حسینی وقتی بردمت اونجا یه کیک از اونجا واست گرفتم و در کمال تعجب دیدم کیک رو تا آخر خوردی و خدا رو شکر از اون روز به بعد خوب شدی.یا حضرت علی اصغر(ع)ازت ممنونم که دخترم رو خوب کردی.

نازگلم این چند وقت نتونستم ازت زیاد عکس بگیرم.فقط این عکس یکی از روزایی که از شدت گریه تو بغل مامان جون خوابت برد:

مواظب خودت باش یک تار موی تو شاهرگ من است!

پسندها (2)

نظرات (2)

عمه فروغ
11 آبان 93 11:47
سلام سارا جون خوبی؟ خدا بد نده.ان شاا... زود خوب بشی عزیزم آخی
سارا(مامان یسنا کوچولو)
پاسخ
ممنونم گلم.
مامان صفورا
12 آبان 93 0:21
سلام عزیز خاله چرا مریض شدی فدات شم نبینم پکری قوربونت برم
سارا(مامان یسنا کوچولو)
پاسخ
خدانکنه خاله جون.نمیدونم خیلی سخت بود.