❁❁❁بیست ماهگی یسنا کوچولو❁❁❁
سلام عزیز دل مامان.بعد از یه مدت طولانی بالاخره اومدم و وبلاگتو آپ کردم.ببخشید خیلی دیر شد.
ماهگی و ماهگیتو با هم تبریک میگم عزیزم.نفسم این چند وقت حسابی درگیربودم.از یه طرف دکتر گفت باید از شیر بگیرمت که غذا بخوری ومنم برخلاف میلم مجبور شدم از شیر بگیرمت.خیلی بی تابی کردی عزیزم.الهی فدات بشم نازنینم.از طرف دیگه هم خاله مهناز اینا از کرج و خاله هدیه اینا از اصفهان اومدن و همگی خونه مامان جون دور هم جمع بودیم.نازگلم کلمه های جدیدی که یاد گرفتی ایناست:آدی=هادی(بابابزرگ یاسی)دَدَس=دستت درد نکنه.....به خیر=شب به خیر....بَخش=ببخشید....آما من=بده به من....تاب تاب اباسی،مامان بابا اباسی مثلا تاب تاب ابازی میخونی...چیشچیش دو ابو یعنی چشم چشم دو ابرو...گَند=قند...پسه=پسته....بابود=بادوم.بنه=بله.........پنیل=پنیر....دیگه حضور ذهن ندارم که بقیه رو بنویسم عزیزم.ایشالله تو پستای بعدی کاملتر مینویسم.عکسم نتونستم زیاد ازت بگیرم.ببخشید دیگه جیگرم.
از دوستای عزیزم که این چندوقت جویای احوالمون بودن ممنونم.راستی تک پر جونم من که آدرسی ازت ندارم.میخوام آدرس وبلاگوعوض کنم چه جوری بهت بدم؟
قربون تلویزیون نگاه کردنت برم عزیزم.
اینجا اولین باری بود که بدون شیر خوابیدی عشقم
پاییز زیبا و عروس فصل هاست
برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست
خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست
هرچه خواهی آرزو کن ُ فصل فصل قصه هاست . . .
قصه هات همیشه رنگی عروسک کوچیک من